به می عمارت دل کن که این جهان خراب

بر آن سر است که از خاک ما بسازد خشت

وفا مجوی ز دشمن که پرتوی ندهد

چو شمع صومعه افروزی از چراغ کنشت

خورشيد از آن دور، از آن قله ي پر برف
آغوش كند باز، همه مهر، همه ناز
سيمرغ طلايي پر و بالي است كه ـ چون من
از لانه برون آمده، دارد سر پرواز
فریدون مشیری

بعضی زخمها هست که هر روز صبح، باید روشون باز کنی، نمک بپاشی!
تا یادت نره دیگه سراغ بعضی آدمها نباید رفت!

حسین پناهی

logo-samandehi

Back to Top

Template Design:Dima Group